نوشته شده توسط
خدا با ماست در شهدا
با هم رفته بودیم ڪربلا، یک بار دیدم توی رواق روبروے ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه جریان خوابیدنش را تعریف ڪردم. تا اینڪه یڪ روزڪہ مشغول دعا خواندن بودم، آمد ڪنارم و گفت چقدردعا می خوانے؟!! برو بنشین با آقا حرف بزن … میگفت: “خیلی خیلے لذت…
بیشتر »