شهید مدافع حرم

?در یکی از ماموریت های دیگر در ساختمانی مستقر بودیم و دختر سرایدار مجموعه که هشت یا نه سال بیشتر نداشت

?درخواستی داشت و نامه ای نوشته بود تا آن را به یکی از نهاد های کشور بدهیم بلکه مشکلات پدرش حل شود.

?شهید کریمی بچه ها رو جمع کرد گفت: این نامه تا به آن نهاد برسد ممکن است در روند اداری به فراموشی سپرده شود …

?اگر موافق باشید خودمان مبلغی را تهیه کنیم و به آنها هدیه بدهیم و بگوییم از همان مکانی که آن ها خواسته اند این مبلغ تهیه شده است.

?خودش بیشترین پول را گذاشت و بقیه رفقا هم پول دادند و مبلغ را به سرایدار ساختمان دادیم .

?اشک در چشمان پدرش جمع شده بود …

#شهید_مدافع_حرم
#امین_کریمی?

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.